پس برای چه زنده ایم ؟
 
پریشانی های یک دیوانه ی عصیانگر
***ای کاش من نیز خواب بودم حتی به قیمت دیدن کابوس***
 
 

 

      

 

اگر قرار نیست تو ، من، ان پسربچه ،

ان پیر زن، ان مردکارمند، ان زن خانه دار،

ان نقاش ، ان رفته گر،  ان راننده ،

ان پیر مرد ، ان پرستار ، ...

چرا راه دور بروم اگر قرار نیست انسان به ارزو های اش برسد 

                                                                          پس چرا ؟ چرا زنده ایم 

چرا زنده ایم و راضی و هیچ عصیان و طغیانی نمی کنیم اگر قرار نیست حتی به کوچک ترین ارزوهایمان برسیم؟

چرا خیال می کنم زندگی برای رسیدن به اروز ها نیست و ارزو ها فقط در رویا تجلی می یابند؟

            تو را نمی دانم اما من دیوانه ام یک دیوانه عصیانگر امروز از خانه بیرون می روم و به اولین انسانی

          که گرفتار سرطان روزمرگی بود لبخند می زنم و می گویم که امروز صبح خدا به من گفت که از جانب

          او این لبخند را به تو هدیه کنم .

          می خواهم تمام امروز این کار را انجام دهم .

                             من برای افکار و کردارم دلیل و منطق نمی خواهم ، من یک دیوانه ام

                                         من یک دیوانه عصیانگر ام و این ها نیز پریشانی های من است 



نظرات شما عزیزان:

یک ایرانی
ساعت13:50---29 مهر 1389
سلام


توراست میگی دنیای زشتیه اما مقصر کیه؟ماخودمون مقصریم،قدرت دیوانمون کرده عصیان هم فایده نداره باید سعی کنیم اول خودمون ودرست کنیم بعد پیاممون و به بقیه برسونیم کاری که خیلی کم از ما انسانها تونستیم انجام بدیم
پاسخ:دنیا ی من که یگر تمام شد . دیگر رنگ را تشخیص نمی دهم . شما ا دیر نشده برای انان که هنوز اندکی بینایی دارند رنگ اش بزن. زشتی را رنگ بزن و جای بهشت بفروش!


یک ایرانی
ساعت13:49---29 مهر 1389
سلام
توراست میگی دنیای زشتیه اما مقصر کیه؟ماخودمون مقصریم،قدرت دیوانمون کرده عصیان هم فایده نداره باید سعی کنیم اول خودمون ودرست کنیم بعد پیاممون و به بقیه برسونیم کاری که خیلی کم از ما انسانها تونستیم انجام بدیم


محمدی
ساعت12:50---3 مهر 1389
اهنگ وبلاگتون خیلی عالیه

محمدی
ساعت12:48---3 مهر 1389
اهنگ وبلاگتون خیلی عالیه @} ;-

محمدی
ساعت12:47---3 مهر 1389
سلام دوست عزیز

ممنونم که به وبلاگ من سر زدید بازم تشریف بیارید خوشحال می شم


مروئه
ساعت19:43---31 شهريور 1389
مرسي كه من رو به وبت دعوت كردي
چقدر زيباست آهنگي كه كار كردي
پايدار باشي


دلم
ساعت20:20---30 شهريور 1389
چندروز پیش دفتر خاطراتم رو مرور می کردم رسیدم به جاهایی که دقیقا همین حرفا رو زدم
که ای خدا چرا؟
الان که فکر می کنم چند سال از اون ماجرا گذشته و اون موقع من از خدا برای دوتا از آرزوهای بزرگم نه شنیدم که واقعا داغونم کرد
اما...
حالا خوشحالم که نشد...
آرزو می کنم تو مرور آیندتون شما هم چنین احساسی داشته باشین.


دلم
ساعت20:15---30 شهريور 1389
سلام
حرفات همیشه قشنگه...
احساس می کنم می خوایکه نذاری دل پاکتو همه ببینن اما حرفاتون جلوه ای از پاکی دلتونه که آرامش می بخشه.
هروقت احساس کردین گوشی برای شنیدن حرفاتون نیست مطمئن باشین که من مشتاق شنیدنشونم.
چند بار خواستم بلینکمتون اما نشد علت رو نمیدونم البته تو پیوندهای وبلاگ ..اگه راهنمایی کنید ممنون می شم.


لادن
ساعت12:02---30 شهريور 1389
قبل از ما خیلی های دیگه هم بودن که عصیان کردند ولی این صدا ها همین جا میمونه... به اسمون و خدا نمی رسه سخت نگیر مثل همه باز خودتو گول بزن...
و خدایی که در این نزدیکیست...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 30 شهريور 1389برچسب:, :: 10:3 :: توسط : دیوانه ی عصیانگر

درباره وبلاگ
عصیان می کنم به جبران خاموشی پدرانم هذیان می گویم به تاوان استدلال های پوسیده پدرانم و قربانی می کنم به ازای بوسه ای از خدایم .
نويسندگان

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 57
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 145
بازدید ماه : 145
بازدید کل : 68123
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 119
تعداد آنلاین : 1


"عصیان می کنم به جبران خاموشی پدرانم.هذیات می گویم به تاوان استدلال های پوسیده ی پدرانم وقربانی می کنم به ازای بوسه ای از خدایم."
 
 
 
Parvin Moghri

Create Your Badge